📙 مردی برای تمام فصلهای ما
👤نسرین زبردست
🔺«همه ی این طبقاتی که عرض شد، دو قِسم بیشترنیستند: یک دسته رؤسای ملت و یک دسته اولیای دولت. ولی هر دو دسته یک مقصود بیشتر ندارند. می گویند: شما کارکنید. زحمت بکشید. آفتاب و سرما بخورید. لخت و عور بگردید.گرسنه وتشنه زندگی کنید. بدهید ما بخوریم و شما را حفظ و حراست کنیم.
ما چه حرفی داریم. فیض شان قبول، خدا بهشان توفیق بدهد. راستی، راستی هم اگر اینها نباشند سنگ روی سنگ بند نمی گیرد. آدم، آدم را می خورد. تمدن و تربیت، بزرگی و کوچکی ازمیان می رود. البته وجود اینها کم یا زیاد برای ما لازم است اما تا کی؟ به گمان من تا وقتی که این دوتا با هم نسازند که ما یکی را از میان بردارند».
سپس با اشاره به بی کفایتی همین بزرگان در اداره ی کشور و پیامدهای ناگوار مملکت داری آنان دادِ سخن داده و در مقام اعتراض می نویسد:
«من نمی گویم ملت ایران یک روز، اول ملت دنیا بود و امروز به واسطه ی خدمات همین رؤسا ننگ تمدن عصرحاضراست. من نمی گویم که سرحد ایران، یک وقتی از پشت دیوار چین تا ساحل رود دانوب، مُمتَد می شد و امروز به واسطه ی زحمات همین رؤسا اگر در تمام طول و عرض ایران، دوتا موش دعوا کند، سرِ یکی به دیوار خواهد خورد. من نمی گویم…با این همه رئیس و بزرگتر که همه حافظ و نگاهبان ما هستند، پریروز هجده شهر ما درقفقاز، باج سبیل روس ها شد و پس فردا هم بقیه مثل گوشت قربانی، سه قسمت می شود. من نمی گویم که (ص۱۵۰)👇
🔺 سال های سال است فرنگستان، رنگ وبا و طاعون ندیده و ما چرا هریک سال درمیان باید یک کُرور از دست های کارگر مملکت؛ یعنی جوانمردها و جوانه زن های خودمان را به دست خودمان به گورکنیم؟
من نمی گویم دراین چند قرن آخری، هردولتی برای خودش دست و پایی کرد. توسعه ای به خاک خودش داد. مستعمراتی ترتیب داد و ما با این همه رئیس،…بزرگتر و آقا به حفظ مملکت خودمان هم موفق نشدیم.
بله، اینها را نمی گویم؛ برای این که می دانم برگشت همه ی اینها به قضا و قدراست. اینها همه سرنوشت ماها بوده. اینها همه تقدیر ما ایرانی هاست. اما ای انصاف دارها! والله نزدیک است…چشم هایم را بگذارم روی هم، دهنم را باز کنم و بگویم: اگرکارهای ما را باید همه اش را تقدیر،درست کند، امورات ما را باید باطن شریعت اصلاح کند، اعمال ما را دست غیبی به نظام بیندازد پس شما میلیون ها رئیس، آقا، بزرگتر از جان ما بیچاره ها چه می خواهید؟ پس شما کُرورها سردار و سپهسالار و خان چرا ما را دَم کوره ی خورشید،کباب می کنید؟ پس شما چرا مثل زالو به تن ما چسبیده و خون ما را به این سِمِجی می مکید؟» (ص۱۵۱)👌
📙مردی برای تمام فصلهای ما
👤نسرین زبردست
📲تهیه کتاب: 09012357069
🆔 @booksnz
اینستاگرام
https://www.instagram.com/books.nasrinzebardast
تلگرام
ایتا