]
🔹چرندپرند هفدهم:
مکتوب محرمانه
«پارمریزاد! ناز جونت پهلوون!
اما جون سبیلای مردونت، حالا که خودمونیم ضعیفچزونی کردی.
نه مُلّاباشی، نه رحیمشیشهبُر، نه آن دوتا سیّد، اینها هیچکودومشون نه ادعای لوطیگریشون میشد، نه ادعای پهلوونیشون.
بیخود اینا رو چزوندی.
اِ، حالا نگاه کن! جون جوونیت، اینم از بیغیرتی بچهمحلههاش بود که تو را توی ولایتشون گذاشتن بمونی.
اگر بچههای «انجمن ابوالفضل» همون فرداش جُل و پوستِتُ به دوشت داده بودند چه میکردی؟
خوب رفیق! توی انجمنهای تهرون، اینقَده قسمهای پازَخم خوردی که چه میدونم:
من قَدّارهبند مجلسم، هواخواه مشروطهام.
چطور شد؟ پات به آنجا نرسیده، مثل نایبای قاطِرخونه،
پای روزنومهچی، آخوند، اولادای پیغمبر چوب بستی؟
نگو بچههای تهرون نفهمیدن که چطور حُقّه را سوار کردی.
ماها همون روز که شنیدیم، زاغسیاتُ چوب زدیم.
معلوم شد که همون سیّده که تو را بُرد پیش مشیرالسلطنه، حاکم رشت کرد، روبَندت کرده و با همون سیّده دست به یکی بودین.
مخلصِ کلوم!
پهلوون! رودرواسی اَزت ندارم. تو روت میگم:
اگر آدم از چندسال تو گود کار کردن، میتونست حاکم بِشِه،
حالا «حاجیمعصوم» و «مهدی گاوکُش»هرکدوم واسۀ خودشون یک اَتابَیک بودن (ص81).
بچههای چالهمیدون، همهشون سَلوم دعای بلند بِهِت میرسونن.
باقیش غمِ خودت کم- (امضا، محفوظ).
🔹
کاغذ ما تمام شد. اما اینجا میخواهم بیرودَروایسی و مرد و مردانه، دوکلمه با جناب وزیرعلوم و وزیر عدلیّه، صاف و پوستکَنده حرف بزنم.
یعنی مثلاً بگویم:
آی شما که امروز یک طلبۀ بدبخت نان و دوغخور؛ یعنی نویسندۀ روحالقدس را زیر محاکمه کشیدهاید!
آی شما که میخواهید قُوَّت قانون ننوشته را به یک بیچارۀ از همه جا آواره نشان بدهید!
شما که میخواهید تجارب جراحی خودتان را، در سر کچل ما روزنامهنویسها حاصل کنید!
قانون مطبوعات که هنوز از مجلس نگذشته و در حکم قانونیّت داخل نشده،
و در قوانین شرعی ما هم که، سابقاً قانون مفصّلی برای مطبوعات ننوشتهاند که ما محکوم به آن باشیم،
و مجازات بیقانون هم که گویا درهیچ کوره دِهِ مملکت مشروطه صحیح نباشد؟
اما در قانون اسلام، هیچ وقت گَوسَر زدن به نَفس محترم، خاصه به علما و سادات وارد نشدهاست.
یکی از این بیچارهها اَفصَحُالمتکلمین، از علمای رشت و مدیر روزنامۀ خَیرالکلام میباشد که با نصف بدن فالج و عدم قدرت بر حرکت، در زیر چوب، خون استفراغ کرده و امروز از حیات مأیوس است.
آیا برای شما بهتر نبود که (…) را به حکم قانون اسلام به دیوانخانه جلب کنید و به مردم بنمایانید که هرکس از حد خودش تجاوز کرد، ولو پهلوان هم باشد، در دوورۀ مشروطیت به مجازات میرسد؟
و آیا بهتر نبود که پس از گذشتن قانون مطبوعات، مراعات آن را از مدیر روحالقدس بخواهید؟
و قانونی را که هزاروسیصدسال است معمول است دربارۀ (…) امروز مجری دارید؟ (ص81)
🔺چرندپرند هفدهم/ مکتوب محرمانه
🔺از شمارۀ هفدهم روزنامۀ صوراسرافیل، پنجشنبه14شوال1325ه.ق،صص7و8
📚برگزیده از کتاب: مقالات دهخدا(1)، به کوشش: سیدمحمد دبیرسیاقی، صص80-81.
#چرندپرند
#دهخدا
#مقالات_دهخدا
#سیدمحمددبیرسیاقی
تلگرام 🆔 @booksnz